دفاعیات گلسرخی را قبلا تکه تکه دیده بودم. امیرحسین هم اون تکه معروفش را بهمون نشون داده بود. اما این دفعه تو تلویزیون خودمون دیدم.
مجری برنامه، فرزاد حسنی، در حضور وزیر ارشاد دفاعیات را مرور می کردند. در خلال سخنان گهربار دوستمون اقای حسنی به این نکته اشاره کرد: چه می دونید شاید هم این آقا وقتی می خواستند بهش شلیک کنند شهادتین گفته و مسلمون شده. جناب وزیر هم سری در تاکید تکون داد.
من نمی دونم این مجری را که می بینم یاد اون مداح معروف می افتم که فیلم تریاک کشیدنش با یه خانم تو اینترنت پخش شده یود و چند ماه قبلش در حضور ولی فقیه اذن جهاد می خواست که دنیا را فتح کنه. من هیچ مشکلی با تریاک یا احتمالا دختربازی ندارم اما وقتی می خوام همچین آدمی را در حال جهاد تصور کنم این تصویر میاد تو ذهنم: آدمی که یک دستش اسلحه است دست یگرش بافور (وافور؟) تو یه جیبش مهمات هست تو اون یکی تریاک ذخیره برای مدت جهاد.
نمی دونم اوم مجری هم که در آن واحدی آدم به نظر معتقدی را سه سوت مسلمان کرد کی پته اش رو آب میاد.
پست قشنگی بود. نگاهت جالب بود. گرچه احساس رابطه مستقیمی میان لون مجری و مداح نکردم. اما حس تنفرآمیزی از حرف و حدس اون آدم و نگاه سطحیش به مقوله اعتقاد و ایمان آدما بهم دست میده. اونم آدمی که به هر حال داره تا دم مرگ
...پای حرف زدنش می ایسته...
ببخشید اینجا به محض اینکه یه اشتباه کنی کامنتت پست نمیشه و من هی اشتباهی tab رو زدم به جای حرف پ...
جالب بود. و باز جالبتر صحبتهای رحیمپور بعد از دفاع بود. از خام حرف زدن این شخص واقعا احساس شرم کردم.