پرسه در خاک غریب

یادداشتهای حسین میرحسینی

پرسه در خاک غریب

یادداشتهای حسین میرحسینی

لاله از همه دعوت کرده برا بازی وطن. دقیقا نمی دونم چیه اما از چیزهایی که اینور و اونور خوندم حدس زدم تعریف هر کس از وطن باید باشه.

اینجا که هستم وطن من نیست چون وقتی می خوام قسطی خرید کنم به من اطمینان نمی کنند. وطن من جاییه که اعتبار یک تار سبیل من (که ندارم) بیشتر از قرارداد کاری و حساب بانکی و برگه ثبت در شهر و قرارداد خونه و این مزخرفات باشه. من با داشتن همه این مزخرفات نمی تونم قسط بدم...اینجا وطن من نیست.

وطن من جایی که چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار. ایران وطن من نیست...جایی که چشمان به درد بسته میشه چون موضوع داغ روز نیست.

بوسیدن خا ک وطنم خیلی احساس برانگیزه...با احترام به همه کسانی که این کار را می کنند و به این کار حس دارند، به نظر من اینکار خیلی مزخرفه...جایی که مردم اون خاک دارند از نداری (پول و سواد و...) می میرند بوسه به خاک مزخرفه... خیلی مزخرف

آسمان همه جا آبیه، زمین همه جا مثل همه...این مردم خاک مختلف هستند که وطن من را می سازند.

حس خلیج فارس یا البرز یا آهنگ ای ایران و اینها رسوبات ذهنی هستند که 20 -30 سال به خورد ما دادند و حالا فکر می کنیم عجب احساسات والایی! وقتی اسم ایران را می شنویم حس وطن دوستی می کنیم...مزخرفه... خیلی مزخرف

می خواستم پهلوان میکلس باشم و خاکم یونان باشه...می خواستم 1000 سال پیش بود، اینترنت نبود اما اعتباری بود و انسانیتی بود. تو این زمان من وطن ندارم...چون مردمی ندارم که وطنم را بسازند...همینه که رویای من شده این که برم یه جایی که فقط من باشم و مزرعه ام و سگهام و دامم.

نظرات 4 + ارسال نظر
ورود 13- ممنوع یکشنبه 1 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:58 ب.ظ http://www.dvp.mihanblog.com

از وبلاگتان بهره لازم رابرده ایم شما هم به ما سربزنید اگر برایتان ممکن میباشد وبلاگهای من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما بوزد و بازدیدکنندگان شما گوشه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند پیروز باشید به امید روزی که وبلاگهای من باعث شادی و امید شما دوست عزیز شود=>


http://www.dvp.mihanblog.com
کلیک کن تو قلب من
http://www.iranmaxim.mg-blog.com
وبلاگهای +/- جایزه 800 دلاری
http://www.mamno-13.blogsky.com
ورود 13- ممنوع

جویبار دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:18 ق.ظ http://jouibar.persianblog.com

مدت‌ها این حرف تو ذهن من هم بود و نمی‌دونستم چطور بیان کنم که دیدم چه خوب نوشتی.
اون لحظه که می‌بینم کسی از اینکه خلیج فارس رو عربی به کار بردند خونش به جوش می‌آد ولی حاضر نیست ذره‌ای از وجودش برای کسی مایه بزاره، حس اشمئزاز بهم دست می‌ده. اون لحظه که طرف تمام فکرش کوروشه و تمدن ایران و این جفنگیات باهاش که هم صحبت می‌شی اولین سوالی که ازت می‌پرسه اینه که آخر هفته کدوم دیسکو بریم حالم بهم می‌خوره.
ولی با تمام اینها فکر می‌کنم هنوز مردمی هستند که باید برای اونها نفس بکشم ...

شپش سه‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:17 ب.ظ http://shep

شپش سه‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:18 ب.ظ http://shepesh-pari.blogspot.com

سلام. اون قبلی خراب شد. خواستم بگم اسب ها دیگه توی مزرعه ات جا ندارن؟ یعنی اینقدر عوض شدی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد