پرسه در خاک غریب

یادداشتهای حسین میرحسینی

پرسه در خاک غریب

یادداشتهای حسین میرحسینی

بازی

1-     من اعترف می کنم (با افتخار) تا 4 سالگی شیر مادر خوردم. در ضمن فحشهایی می دادم که الان وقتی بهشون فکر می کنم صورتم سرخ می شه.

 خاطره: من از اینکه بهم بگند گربه بدم میومد. پسر عمه ای دارم که عینک می زنه. 6 -7 ساله  که بودم تو ماشین نشسته بودیم من ودادشم و پدر و مادرم و همین پسر عمه. پسر عمه گفت حسین من یک شعر می گم تو کاملش کن و خوند "این گربه را بین که دم علم کرده" و به من اشاره کرد من هم در آن واحد جواب دادم "این خواهر ... را بین که عینک به چشم کرده". هنوز هم بابم بعضی وقتها که برای خودش می خنده می گه یاد اون شب افتادم. اما خدا میدونه وقتی من بچه بودم چی می کشیدند از دست من.

2-     من اعتراف می کنم که تا 10 سالگی شبها تو خواب جیش می کردم. فرآیندش هم این بود که خواب می دیدم که درتوالت را باز می کنم و می رم تو و کارم را انجام می دادم.

3-     وقتی برای اینجا اقدام کردم اول رد شدم اما در دور دوم دوباره بهم پذیرش دادند.

4-     هنوز هم انگلیسیم در حد داداری دودوریه اما برای دکتری اقدام کردم.

5-     بسیار و بسیار از وبلاگ و بحثهای وبلاگی بدم میاد و 80 درصد اطلاعات مخصوصا نوع سیاسی که از وبلاگها میاد را چرت محض میدونم. اگر برای خبر از حال و هوای دوستان نبود همین چندتا را هم بی خیال می شدم. البته رکسانا آنلاین یک استثنا است.

 

من فکر کنم اونقدر دیر وارد بازی شدم که همه اونهایی که میشناسم وارد شدند. اما دوست دارم رکسانا وارد بازی بشه.

نظرات 2 + ارسال نظر
لولو سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:00 ب.ظ

وای تلاش می کنم حسین کوچولوی بی تربیت رو تصور کنم!!‌محشره!!! بعدا که اومدی ایران سر مورد ۲ هی اذیتت می کنم!!

مجتبی سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:47 ب.ظ

من که این قدر وضع انگلیسی خودم دو دوریه که اصلا به ذهنم نرسید به عنوان یک پست بنویسمش :)) فرض اولیه بود :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد