پرسه در خاک غریب

یادداشتهای حسین میرحسینی

پرسه در خاک غریب

یادداشتهای حسین میرحسینی

برای خوندن وبلاگ لاله دلایل زیادی وجود داره.... اول اینکه از حال و احوالش با خبر می شم کم و بیش. دوم اینکه به راحتی می تونم برم تو صفحه آبجی زاده اش و هر روز کلی حال کنم از دیدن اون صفحه حتی اگر به روز نشده باشه.  سوم اینکه اون امکانی که نشون می ده وبلاگ کی به روز شده برای من خیلی مفیده چون اکثر وبلاگ هایی که می خونم تو اون لیست هست. دیروز که داشتم لیست به روز شده ها رو نگا می کردم دیدم لینک وبلاگ من که چند ماه پیش درست کرده بودم ولی دوباره رهاش کرده بوم هم دیدم. فکر می کردم هیچ کس از این صفحه خبر نداره. به کسی نگفته بودم چون مطمئن نبودم که ادامه دار باشه. فکر کردم بد نیست یه چیزکی بنویسم که تو اون لیست بیام اول ببینم چه حسی دارهJ

 

نظرات 1 + ارسال نظر
hamed ghoddusi دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:44 ق.ظ http://chaay.ghoddusi.com

حسین جان جواب کامنتت را این جا می دم تا مطمئن شوم می خوانی. راستش مشکل اصلی من با سوئد آب و هوا است. تصورم این است که علاوه بر سردی هوا تاریکی طولانی نیز هست و این من را خیلی آزار می ده. یک نکته دیگر هم مهاجر پذیر نبودن فرهنگ اسکاندیناوی و غرور کاملا ملموس آن ها است که درست نقطه مقابل فضای کامل چند ملیتی هلند است. البته من نمی دونم تو چی می خونی ولی در رشته اقتصاد هلند با برتری کامل رتبه اول اروپا را داره. سوئد هم البته خوبه و احتمالا در رتبه سوم یا چهارم می ایسته. حالا تو بگو چرا نمی خوای هلند بری؟

حامد خان اگر سر زدی به این صفحه و این رو خوندی به منم بگو اگر نه جوابم را برات می فرستم. من یک ونیم ساله که دارم استکهلم زندگی می کنم. موهام هم سیاه ست و قیافه ام داد میزنه که متعلق به شمال اروپا نیستم. روابط عمومی خوبی هم ندارم که به خاطر زبانم تشدید هم شده اما راستش را بخوای اینجا احساس خارجی بودن نمی کنم.شنیدم که به چند نفر فحش دادند کله سیاه و اخر هفته ها که کم و سن و سالها تو شهر زیادند می تونم بار نگاهشون را حس کنم اما همه چیز به همینجا ختم میشه. تو دانشگاه ،هنگام خرید ، تو مترو و کلا هر جای عمومی دیگه رفتاری که دال بر غرور مردم اینجا باشه ندیدم با ن هم مثل بقیه رفتار میشه تا جاییکه من لمس می کنم. مردم اینجا حرارت شرقی ها را ندارند، به سمتت حرکت نمی کنند اما پس هم نمی زنند حرکت به سمت خودشون را
در مورد اب و هوا حق با توست اما نه در مورد درجه حرارت فقط در مورد تاریکی .
من اینجا نانو مواد (کارشناسی ارشد )می خونم. این اسم کاملا بی معنی هست چه تو اروپا چه امریکا. در حقیقت من وارد بحث جنبه فیزیکی مواد شدم و دارم پایان نامه ام رو می نویسم.
اما هلند:
من فقط ۵ روز امستردام بودم اما نکات منفی زیادی دیدم.
چیزایی که من دیدم شاید پارامتر مهمی برای ادامه تحصیل نباشه اما برای زندگی حدقل برای من مهمه
۱- کثیفی شهر شاید پارامتر مهمی برای ادامه تحصیل نباشه اما حداقل لذت چشمی را از من می گیره و در مقایسه با شهر تمیزی مثل استکهلم این مساله نمود بیشتری پیدا می کنه
۲- من استکهلم گدای به سبک خودمون ندیدم اما تو اون چند روز تو امستردام زیاد دیدم و من هر بار که کسی چیزی مثل پول ازم درخواست کنه تا چند ساعت حالم گرفته است
۳- امنیت برای من مهمه. من با گراس و این روان گردانها غریبه نیستم ام خرید و فروش و مصرف اینها تو خیابون حس امنیت من را کم میکنه اینجا من یا همسرم با خیال راحت هر زمان از شب و روز در مناطق بسیاری رفت و امد می کنیم چرا که اخرین گزارش نا امنی مال چند سال پیشه و مربوط به حمله یک سگ(این مساله برای مناطق بیشتر خارجی نشین کمتر صادقه)
از این دست مساله زیاده اگر بخوام ردیف کنم اما من تو دانشگاهم و کیبورد انگلیسی و ...
اول بودن هلند در رشته مورد علاقه تو می تونه وزنش از همه پرامترها بیشتر باشه
من هم شاید به زودی از اینجا برم چون همه انجه که گفتم از دید زندگی بلند مدت بود ولی خوب پارامترهای بیشتری وجود دارند

مهم ترین چیزی که شاید کامنت اولی را برات گذاشتم این بود که به نظر من تو هنری داری مثل هنر سخنگو جماعت که چیزی میگی و دلیلش را از جای دیگری میاری و به قولی مانور میدی. این مساله تو پاراگرف اخر که در مورد سوئد نوشته بودی نمود زیادی داشت و به خاطر همین کامنت اولی اونجوری شروع میشد.
به هر حال موفق باشی هر جامیری. اگر هم دوست داشتی و وقت می تونی با همسرت چند روزی پیش من یگانه بیای و شهر را از نزدیک لمس کنی. ما ۳۵ متر خونه داریم اما مهمون زیاد داشتیم تا حالا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد